خبرگزاری مهر، گروه مجله - فاطمه برزویی: میگویند زنان ایران حماسه آفریدند. میگویند آنها از خودگذشتگی کردند و پشت جبهه مقاومت به شکل زنانه ایستادند. اینها را از مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در استانهای مختلف گرفته تا مردم عادی در خیابانها میگویند.
«رضوان احساندوست»، فارغالتحصیل فوقلیسانس از دانشگاه علامه و مادر پنج فرزند، یکی از اعضای فعال بسیج محلات است که تحت نظر مسجد المهدی فعالیت میکند. آنها یک بازارچه در دانشگاه علامه طباطبایی راه انداختهاند، بازارچهای به اسم جبهه مقاومت. بازارچهای که هر کس هر چه میتوانسته تهیه کرده تا آن را بفروشد و به فلسطین و لبنان کمک کند.
احسان دوست درباره این حرکت میگوید: «ما در بخش فرهنگی بسیج محلات، کارهای متنوعی را انجام میدهیم. این بازارچه نیز یکی از فعالیتهای ماست که با هدف حمایت از جبهه مقاومت آغاز شده است.»
این حرکت از اوایل آبان ماه آغاز شد و اولین بازارچه آن در ششم یا هفتم آبان برگزار شد. رضوان درباره آغاز این حرکت توضیح میدهد: «ما در ابتدا گروهی در فضای مجازی ایجاد کردیم و از همه کسانی که دغدغه این موضوع را داشتند، دعوت کردیم که به ما بپیوندند. خوشبختانه گروه به سرعت به حدود ۲۰۰ نفر رسید. هر کسی توانایی یا محصولی داشت، آن را معرفی کرد. مثلاً یکی گفت من ترشی دارم، دیگری گفت روسری میفروشم، و اینگونه غرفههای متنوعی شکل گرفت.»
این بازارچه در جلوی مسجد المهدی در میدان المپیک برپا شد و فضایی برای همکاری و همدلی میان زنان محله فراهم کرد. رضوان توضیح میدهد: «نکته جالب این بود که خانمهایی که غرفهها را مدیریت میکردند، پیش از این همدیگر را نمیشناختند. اما این بازارچه فرصتی شد تا همه در کنار هم قرار بگیرند و با همکاری یکدیگر هدف مشترکی را دنبال کنند.»
غرفههای همدلی
درآمد این غرفهها مستقیماً به جبهه مقاومت اختصاص داده میشود. احساندوست در اینباره میگوید: «برخی غرفهها ۱۰۰ درصد درآمدشان را اهدا میکنند و برخی دیگر طبق قرارداد، درصدی از فروششان (مثلاً ۱۰ درصد) را به این کار اختصاص میدهند. مواد اولیه نیز معمولاً توسط خود غرفهداران تأمین میشود.» این بازارچه توانست توجه بسیاری از مردم را جلب کند و مشارکتهای متنوعی را به همراه داشته باشد.
رضوان به برخی از نمونههای جالب اشاره میکند: «یکی از خانمها همراه با همسرش که پرستار است، به مساجد میرفتند و فشار خون میگرفتند. برای این کار مبلغی مثل ۱۰ هزار تومان دریافت میکردند، اما گاهی پیش میآمد که فردی مبلغی بسیار بیشتر، مثلاً ۵۰۰ هزار تومان، اهدا میکرد.»
او همچنین به میزان کمکهای جمعآوریشده اشاره میکند: «در این مدت، خانمهای زیادی به ما ملحق شدند و بسیاری از آنها خانواده شهدا بودند. مثلاً یکی از این خانمها انگشتر خود را برای کمک اهدا کرد. در این یک ماه و اندی، تقریباً ۵۰۰ میلیون تومان جمعآوری شده است؛ از این مبلغ، نزدیک به ۴۰۰ میلیون تومان از طلاهای اهدایی و ۱۰۰ میلیون تومان از واریزیهای نقدی و فروش محصولات به دست آمده است.»
این حرکت، به گفته احساندوست، تنها محدود به مسجد المهدی نبوده است. او میگوید: «همه مساجد این کار را انجام نمیدهند، اما برخی از آنها به صورت خودجوش وارد این حرکت شدهاند. مثلاً یک مسجد از ما خواست که محصولاتمان را در بازارچهای که خودشان جلوی مسجدشان برگزار کرده بودند، عرضه کنیم. ما هم این کار را انجام دادیم و خانمهای همان مسجد نیز به ما کمک کردند.»
رضوان با تأکید بر اهمیت مسئولیتپذیری در شرایط کنونی میگوید: «همه ما وظیفه داریم در این شرایط کاری انجام دهیم. بیتفاوت نشستن دیگر جایز نیست. حتی اگر کسی کار کوچکی انجام دهد، مثل نصب یک پرچم، باز هم ارزشمند است. مهم این است که در این زمانه که حق و باطل اینقدر روشن از هم جدا شدهاند، پشت جبهه حق بایستیم و نقش خود را ایفا کنیم. خداوند خودش به هر حرکت خالصانهای برکت میدهد.»
این بازارچه و حرکت خودجوش مردمی، نشاندهنده قدرت همبستگی و همکاری اجتماعی است. رضوان و گروهش امیدوارند که این حرکت الگویی برای دیگران باشد و مردم بیشتری به این مسیر بپیوندند. او تأکید میکند که اینگونه اقدامات، حتی با امکانات محدود، میتوانند به تحقق اهداف بزرگ کمک کنند. چنین حرکاتی نشان میدهد که نیت خالص و همکاری جمعی، چگونه میتواند از دل سادهترین فعالیتها، تأثیری شگرف به جای بگذارد.
حمایتهای ساده اما تأثیرگذار
مریم، یکی از فروشندگان جبهه مقاومت، توضیح میدهد که پایگاه ما حدود دو ماه است که شروع به کار کرده و در این مدت افراد زیادی به روشهای مختلف از این حرکت حمایت کردهاند. برخی از درآمدشان بخشی را کنار گذاشتهاند و بعضی دیگر تمام آن را اهدا کردهاند. هرکس به اندازه توان خود کمک کرده است.
او میگوید: «کمکها بسیار متنوع بودهاند، از اهدای پول و طلا گرفته تا وسایل و مواد اولیه. حتی کسانی را دیدهایم که تمام درآمدشان را در اولین مشارکتشان اهدا کردهاند. دختربچهای کوچک هم طلای خودش را برای کمک آورده بود. این صحنهها بسیار تأثیرگذار است و انگیزه ما را بیشتر میکند.»
مریم ادامه میدهد که همه چیز در این حرکت داوطلبانه است؛ از تأمین مواد اولیه گرفته تا تهیه غذا و اجرای برنامهها. هدف اصلی، ایجاد حس همبستگی و کمک به نیازمندان است. برای تنوع بخشیدن هم برنامههای مختلفی طراحی کردهاند، مثل تهیه غذاهای گوناگون یا طرحهای ساده دیگر. در پایان، مریم اضافه میکند: «من شغل اصلیام مشاوره است، اما وقتی دیدم میتوانم نقشی در این حرکت داشته باشم، با دل و جان به آن پیوستم.»
نظر شما